۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

دلتنگم . خیلی. دلتنگ از دیدن عزیزی که داره با دستای خودش خودشو به نابودی می کشه. روزهام شده آه و شبهام کابوس. خدایا از کی باید کمک خواست. فکر کنم خودت هم می دونی که مخوام چی بپرسم: چرا؟؟؟؟

۲ نظر:

لاله گفت...

:(
امیدوارم که خدا صدای قلبت رو بشنوه و هرچی ازش میخوای بهت بده.
این پستت خیلی غمگین بود. امیدوارم به زودی دلت پر از شادی بشه

Shouka گفت...

لاله جان ممنونم. میدونی گاهی هر چی سعی میکنی قوی باشی این بغض لا مذهب نمی زاره