۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

شش ماه و نیم گذشت

سلام دوستای خوبم

تقریبا شش ماه و نیم از اومدنم به کانادا و تورنتو می گذره. شاید یکم زود باشه که بخوام یه نظر قطعی در مورد کانادا بدم. اما فکر می کنم نظر خودم رو تا الان در مورد فقط تورنتو بنویسم.

تعداد زیادی از دوستانی که از ایران میان تورنتو گویا بعد از ورود دچار شک میشن، از بعضی ها شنیدم که گفتن اونجوری که فکر می کردیم نبود. در مورد من این موضوع فقط در مورد هوا صدق می کنه . من انتظار داشتم خیلی سردتر از این باشه. خیلی نگران بودم که با هوای -24 چجوری خودم رو وفق بدم. اما با وجود اینکه ماشین نداشتیم و از یه آب و هوای گرم و شرجی اومده بودیم اصلا اذیت نشدیم. خدا رو شکر. من هوای اینجا رو و اینکه همه فصل ها رو داره دوست دارم. مشکلی با سیستم مالیات اینجا ندارم از اول همه اینا رو می دونستم. تا حالا گرفتار دکتر و بیمارستان نشدیم که بخوام بگم بده یا خوب اما شنیدم دندون پزشکی خیلی گرونه. امیدوارم گذرمون حالا حالاها اونور نخوره. کالج و نحوه برخورد با دانشجو خیلی عالیه. دلم واسه سالایی که توی ایران واسه فوق لیسانس گرفتن از دست دادم می سوزه...دوستای خوبی پیدا کردم .از گفتن چیزی که تو سرمه نمی ترسم... آرامش دارم.این چیزی که من به دنبالش اومدم اینجا و خوشبختانه پیدا کردم...
اینجا هم مشکلات هست...ریز یا درشت. اما تبعیض به خاطر صداقت یا تفکرت وجود نداره یا من ندیدم. چشم و هم چشمی رو از 5 سالگی به بچه یاد نمیدن. احترام به پول نیست...
من تورنتو رو دوست دارم. اینجا خودم هستم ومی تونم اگه لیاقتش رو داشته باشم پیشرفت کنم.
تنها و تنها یه چیز بی صبرم کرده...انتظار برای بودن خانواده کنارم. اما حتما برای اون هم راهی پیدا میشه...امید به خدا.

این احساس من به کانادا بعد از حدود 6 ماهه. شاید بعدها عوض بشه...نمی دونم. 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

من همین دور و برام

بهو همه ولم نکنین برین. من هستم اما مشغول درس و کالج و مدرسه آرینا هستم. بزودی میام و نظرم رو در مورد کانادا می نویسم بزارین 6 ماه بشه.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

عجب طبیعتی

این روزا همش بیرونم و از هوا و منظره ها لذت می برم. چند تا عکس از شکوفه ها و گلها می زارم واسه دوستای توی ایرانم