۱۳۹۲ مهر ۷, یکشنبه

کار پیدا کردم

سلام دوستای عزیزم 

مصاحبه هفته پیش نتیجه داشت و از فردا می رم سر کار . کارش خوبه و با سابقه کاری خودم می خونه. باضافه اینکه یه مقداری هم باید کارای حسابداری انجام بدم که خیلی به نفع منه چون دارم توی کالج هم حسابداری می خونم. 
حقوقش خوبه و رییسم هم ظاهرن آدم مهربون و مودبیه. تا ببینیم...

فعلا خداحافظ

۱۳۹۲ مهر ۴, پنجشنبه

سلام 

مامان الان 5 روزه که اومده و با اومدنش آرامش بیشتر برامون آورده.

یه چند تا مصاحبه رفتم و یدونه رو هم فردا میرم. این هفته شاید اگه خدا بخواد برم سر کار.

 فعلا همین 

۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

آرینا

الان یک هفته ست که آرینا می ره مدرسه. صبح می برمش سر ایستگاه و شاد و خندون سوار اتوبوس میشه و میره. توی این یک هفته به نظرم خیلی بزرگ شده. می خواد کاراش رو خودش بکنه. اصلا فکر نمی کردم اینقدر سریع به دوربودن عادت کنه. خوشحالم از اینکه به عنوان یه بچه ،مستقل شده. اما ته دلم همیشه یه دلشوره ریز هست ، تو مدرسه چیکار می کنه...یه وقت کسی اذیتش نکنه...
فکر می کنم این دلشوره توی تربیت ما ایرانی ها ریشه دوونده. یه نگرانی همیشگی ،‌یه اضطراب ساختگی. اما دارم کم کم خودم رو آروم می کنم. باید قبول کنم که آرینا قراره یه دختر باشه واسه زندگی اینجا

۱۳۹۲ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

لاله جان واقعا متاسفم

لاله عزیز

من همین الان این خبر رو شنیدم. شاید ما هیچوقت همدیگرو ندیدیم اما واقعا احساس می کردم که یه دوست خوب هستی. نمی دونم چی بگم. وقتی یه همچین عزیزی رو از دست میدی فقط گفتن کلمه متاسفم کافی نیست. سنگینی باری که روی شون های تو هست روبه جز خودت هیچکس نمی دونه. اما من رو هم توی غم خودت شریک بدون. خیلی دلم گرفت شاید باور نکنی. عزیز دلم از صمیم قلب متاسفم