۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

دیگه به کانادا فکر نمی کنم

یکم برنامم پر شده. شاید یه مدت ننویسم. هر چند جدیدا از بس خبری نیست نوشتنم نمیاد. شاید هم کسی اصلا اینجا رو نخونه. اما به هر حال ...
گفتم به جای نشستن و غر زدن شروع کنم کارهایی رو که مدتها بود باید انجام بدم کامل کنم. مثل چی؟؟
1- دارم میرم یه کلاس شنای درست و درمون که اگه یه روزی روزگاری افتادم تو انتاریو لیک ، غرق نشم . والله اینهمه منتظر موندیم بریم ، به محض رسیدن غرق بشیم ضایع ست.
2- شدیدا زدم تو کار وسعت دادن دانش انگلیسی. احساس می کردم توی سطح موندم و دارم فسیل میشم. شروع کردم مثل قبلا فیلم دیدن و هیییی کلمه و اصطلاح خوندن. یهو نرم کانادا جلو اونجایی ها کم بیارم . می دونین که...
3- از همه مهمتر دارم شروع می کنم کلاس فرانسه رفتن. سه بار تا حالا تا ترم 2 خوندم و هی کلاس به علت کم بودن شاگرد کنسل شده. ما هم در جا زدیم. اما آموزشگاه یه کلاس واسه معلما شروع کرده که عالیه. اگه روزی رفتیم کانادا دنبال کار فکر کنم فرانسه هم یه نقطه قوت موثر می تونه باشه دیگه

دیدین چقدر به کانادا فکر نمی کنم.

بعدا نوشت: من چطور آینده سبز (میترا جون) رو تو لیست پیوندهام ندارم؟؟؟ رفتم تو کار خوندنت شدید