۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

براش دعا کنید

سلام
تصمیم داشتم امروز که اومدم سر کار از آخر هفتمون بنویسم اما صبح که با مادرم صحبت کردم یه خبری شنیدم که شوک بهم وارد شد و الان اصلا دل و دماغ ندارم.
روز 4 شنبه که با مادرم صحبت کردم بهم گفته بود که همسر برادرم رفته دندون پزشک و دندون عقلش رو کشیده و الان یه طرف صورتش یکمی حالت بی حسی داره. امروز که زنگ زدم تا حال و احوالشون رو بپرسم مادرم گفت که زن داداشم از روز 5 شنبه توی ICU بوده و امروز صبح به بخش منتقل شده اما باید فعلا توی بیمارستان باشه. برای چند لحظه واقعا هنگ کرده بودم. گفتم آخه مگه دندونش چی شده؟ اصلا مغزم کار نمی کرد. مادرم گفت که مساله اصلا مربوط به دندون نبوده و این یکی از اون مریضی های نسبتا ناشتاخته هست. یه چیزی مثل ام اس اما خدا رو شکر این یکی با دارو درمان میشه. مثل اینکه دستگاه تنفس و بلعش رو تقریبا فلج کرده بوده. خدایا چه چیزایی ممکنه واسه آدم اتفاق بیفته. آخه م. فقط 33 سالشه و سابقه اینجور مریضی نداشته. خدایا فقط بخیر بگذرون. من دارم از نگرانی می میرم. تو رو خدا دعا کنید به سلامتی از بیمارستان مرخص بشه.

۳ نظر:

به سوی کانادا گفت...

hi
I hope she gets well very soon.don't worry

امیر گفت...

شوکا جان سلام
نگران نباش. انشالله خوب می‌شه.
خوش باشی‌

هستی گفت...

شوکا جان به امید خدا ایشون حالشون زود خوب میشه، زیاد خودت رو ناراحت نکن