۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

دارم میرم به ایران

- خوب بعد از اینکه قلبم ده بار اومد تو دهنم و برگشت، هفته پیش با زجر فراوان * به رییس مهربان اعلام کردم که هفته آینده برای گرفتن پاره ای از مدارک جهت ارسال به اداره مهاجرت باید به ایران برم که البته ایشون اول چک و جونه زد که نمی شه حالا توی همین تعطیلات بری (آخه ما با ایران کار می کنیم و توی این مدت کار کمه) یا نمیشه دو روزه بری و برگردی. آخه رییس جان مهربان ایران همون بصورت عادیش ادارات تعطیله دیگه چه برسه به ایام عید بعد هم دو روزه؟ آخه دوست عزیز اونجا ایران است و برای انجام هر کار معمولی کلی علافی. تازه من می ترسم توی همین یک هفته هم کارام جمع و جور نشه.
اما به هر حال موافقت کرد و من دوم آوریل عازم ایرانم و طبق معمول اولین چیزی که براش نقشه می کشم خوراکی های که باید بخورم. اوووووووومممممممممممم به به
*(توضیح اینکه رییس بنده در کنار محسنات فراروان یک عیب داره: اگه کارمندش بخواد بره مرخصی عزا می گیره)

هیچ نظری موجود نیست: