۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه

طاقتشو ندارم

نمی دونم چرا وقتی از ایران میای بیرون دل نازکتر میشی. دیگه تحمل شنیدن اخبار بد از ایران رو ندارم. به محض شنیدن گرفتاری مردم یا دیدن یه عکس ناراحت کننده ، اشکم سرازیر میشه. نمی تونم درباره گرسنگی ، کمبود دارو، خشونت و هزار کوفت و زهرمار دیگه که داره سر مردمم میاد بشنوم و جلوی اشکامو بگیرم. خیلی سعی می کنم که بخودم بقبولونم که مردم یه جوری این مراحل رو می گذرونن، اما نمیشه. کاش می شد یکاری کرد. با حرف زدن مشکل این مردم حل نمیشه. خدایا...
بنظرم چیزی که باعث میشه مردم یه کشور شرایط پناهندگی رو داشته باشن فقط جنگ نیست، ... تو روخدا بزارین مردم من هم از اونجا فرار کنن...

۲ نظر:

ویدا گفت...

شوکا جون ما پناهندگی نخواستیم با درخواست قانونی مون واسه اقامت درست برخورد بشه و تبعیض قائل نشن بقیه پیشکش شون .

Shouka گفت...

راست میگی ویدا جان خیلی از پرونده های قبل از 2008 رو که به راحتی رد کردن و در کل وضعیت رسیدگی به پرونده ها خیلی ضعیفه. اما به امید خدا بزودی کار شما هم درست میشه. اما حتما حداقل هر 4 ماه یک بار پیگیر پروندتون باشین