۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

نمی دونم از کجا شروع کنم. توی این چند وقته اینقدر اتفاق افتاده که سخته یدفعه همشو گفت. اول اینکه وضعیت پرونده مهاجرتی ما توی وب سایت بعد از انتشار لیست مشاغل یهو از این پراسس تبدیل شد به دسیژن مید (تصمیم گرفته شد). اما الان سه هفته از این تصمیم گیری می گذره ولی ما نامه ای دریافت نکردیم. دیگه دل تو دلم نیست. حدسم اینه که فایلمون رد شده. اما مطمئن نیستم. باید نامه بیاد تا دوباره اقدام کنم و با شغل مدرس زبان که تو لیست جدید هست و من توی فایلم ازش اسمی نبرده بودم از اول شروع کنم. این یه استرس.

اما خبری که باعث خوشحالیم شد: دارم مامان میشم. الان هفته نهم هست و البته همون سرگیجه و تهوع صبح رو دارم. اما حس جالبیه. خیلی فکر می کنم به این که بچم شکل کی می شه. اصلن پسره ، دختره؟ ...

و اما... آخرین خبر. بحران جهانی به امارات هم رسید. اونم چه رسیدنی. شرکتها دارن یکی یکی تعدیل نیرو می کنن. و 200 تا 300 تا کارمنداشون رو اخراج می کنن. ما هم هی استرس داریم که حالا نوبت ما کی میشه.

خلاصه که این استرس داره منو خفه می کنه. اصلن نمی تونم آروم باشم. اما کاری هم از دستم بر نمی آد. باید دید خدا چی می خواد...

هیچ نظری موجود نیست: