۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

آرینا

الان یک هفته ست که آرینا می ره مدرسه. صبح می برمش سر ایستگاه و شاد و خندون سوار اتوبوس میشه و میره. توی این یک هفته به نظرم خیلی بزرگ شده. می خواد کاراش رو خودش بکنه. اصلا فکر نمی کردم اینقدر سریع به دوربودن عادت کنه. خوشحالم از اینکه به عنوان یه بچه ،مستقل شده. اما ته دلم همیشه یه دلشوره ریز هست ، تو مدرسه چیکار می کنه...یه وقت کسی اذیتش نکنه...
فکر می کنم این دلشوره توی تربیت ما ایرانی ها ریشه دوونده. یه نگرانی همیشگی ،‌یه اضطراب ساختگی. اما دارم کم کم خودم رو آروم می کنم. باید قبول کنم که آرینا قراره یه دختر باشه واسه زندگی اینجا

۱ نظر:

ویدا گفت...

شوکا جونم تبریک میگم بابت مدرسه رفتن دختر گلت . مامان بسلامتی کی میان ؟ امیدوارم که همه چی از این هم بهتر بشه نازنین دوست خوبم .