۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

ما نمیریم کانادا

همینجوری دلم خواست اسم این نوشته رو بزارم آقا جون ما اصلا نمی ریم کانادا. حالا حرفیه. کیو باید ببینیم؟
والااا . انگار تو کشورشون چه خبره. دیوونمون کردن. بالاخره یا اینوری یا اونوری دیگه. تصمیم گرفتم دیگه اصلا بهش فکر نکنم. به آموزشگاه گفتم وقتم رو کاملا پر کنه و یه دوره هفت ماهه دیگه برداشتم. بگذار کانادا در فراق (یا فراغ؟؟؟؟) ما بسوزه. مگه نه دوستان در انتظار؟؟اصلا کجا همچین مهاجرایی گیرشون میاد؟
فقط یه سوال :
این کارمندهای اداره مهاجرت مثل اینکه روش کارشون با کل سیستمی کاری کانادا (که البته ما از دور شنیذیم) فرق داره و هر چی بیشتر تنبلی کنن پاداش می گیرن.
امروز سام می گفت اگه مثل فلانی واسه استرالیا اقدام کرده بودیم الان 2 سال بود که اونجا بودیم... همچین یه جورایی راست گفت.
اما بیخیال. ما رفتیم با خونسردی ( از تکونهای پام معلومه دیگه) زندگیمونو بکنیم.
شما هم از من می شنوید همین کارو بکنید.

۳ نظر:

نیوشا گفت...

آخ گفتی انگار نوبرشونو آوردن .مگه مملکت خودمون چشه؟بابا یه ذره آلده است گفتیم بریم یه هواخوری .(نمی دونم چرا دندونام بهم سابیده میشه)انگار جا قحطیه .اصلا"میرم اردبیل هوا داره که نگو.

كمي از زندگي گفت...

شوكا جون، من واقعا سعي مي كنم كه بهش فكر نكنم. ما داريم افكار و زندگيمون رو مي ذاريم براي چيزي كه اصلا معلوم نيست خوب باشه. با اجازت هفته ديگه مديكال من منقضي مي شه و من بايد منتظر دستور ارسال مديكال مجدد باشم. 48 ماهي كه قول داده بودند پر شده و هنوز تكليف من معلوم نيست. تو خودت مي دوني كه من تصميمات خيلي مهم زندگيمو بر اين اساس گذاشتم. حتي به خودشون زحمت نمي دن كه جواب نامه آدم رو بدن. خلاصه من تا ماه جون بهشون مهلت مي دم كه برم اونجا و يه پرداخت كننده ماليات بشم بعد از اون براي جاي ديگه فكر خواهم كرد. استراليا يا كبك يا ايرلند. مرده شورشون رو هم ببره كه ليقاتشون همون هندي ها و پاكستاني ها و عربهايي هستن كه مي رن اونجا رو منفجر مي كنن و در عين حال بهشون ويزاهاي مالتي پل مي دن. من جاي تو باشم آپشن هاي ديگه رو هم در نظر مي گيرم.
آريانا رو ببوس و به سام سلام برسون.

Shouka گفت...

مرجان جونم می ترسم کبک و استرالیا هم از شانس ما ویزا نده