۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

خوب سلاااااام
به به شوکا خانم کجا بودی چه عجب از این ورا

خوبین دوستان؟

ما خوبیم. خیلی گرفتاریم. خط تلفن خونه قطع بود . بالاخره وصل شد. عروسیه برادر کوچیکم بود. خدا رو شکر به سلامتی تموم شد ولی حسابی خسته شدیم.
از کانادا هیچ خبری نیست. کم کم دیگه دارم نا امید میشم. انگار اون انرژی که برای دنبال کردن کارا داشتم یک دفعه تخلیه شده. زندگی پر استرس ایران هم شده قوز بالا قوز.
آرینا خوبه. خیلی شیطونه. و کم خواب. کم کم داره شروع می کنه حرف زدن.
خواستم شروع کنم به نوشتن فکر می کردم کلی حرف دارم . اما نمی دونم چی بگم و از کجا بگم.
سعی می کنم ار این به بعد هر روز بنویسم که اینطوری نشه.
فعلا باهاتون خداحافظی می کنم.

هیچ نظری موجود نیست: