۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

یادداشتی یک مامان تنبل

مارتین میگه خواهرش تا روز قبل از زایمان رفته سر کار و فقط سه روز خونه مونده... خوب من عذاب وجدان گرفتم و به این نتیجه رسیدم که یک مامان تنبل هستم. اما یه هر حال امروز از صبح ده بار تقویم رو نگاه کردم و ده بار هم روزای باقی مونده رو شمردم. بعدش هم کلی در مورد کلک هایی که می تونم واسه تمدید مرخصی بکار ببرم فکر کردم و نقشه کشیدم.

۴ نظر:

هستی گفت...

شوکا جون چند روز دیگه مونده؟

سانیا گفت...

عزیز دلم هیچم عذاب وجدان نداشته باش.
طاقت آدما و شرایط همه مامانا که مثل هم نیست گلم.
یه مامان سالم و سرحال از همه چیز مهمتره
هر چیزی که فکر می کنی به نفع خودت و نی نی هست اون چیز عالیه...
مراقب خودت باش مامان خانوم ناز و مهربون و زرنگ

حميد گفت...

سلام
ببخشيد اگه مطلبم بيربط با موضوع هستش
من ماه آينده مسا فرت کاري به آلمان و فرنسه دارم
قصد دارم 15 روز وسط ويزاي شنگن کاناادا برم
توي وبم يه پست نوشتم با چند سوال اگه دوستان لطف کنند نظر بدن و راهنمايي کنند ممنون ميشم
موفق باشيد
حميد

Shouka گفت...

هستی جان هنوز یکماه و 2 هفته مونده

سانیای عزیز از لطفت ممنونم.

حمید جان میشه آدرس وبلاگتو بزاری که من بهت سر بزنم