۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

برخوردهای ما با مهاجرها

یکی از شاگرد های من یه خانم پرستاره. دیروز برام یه چیزی تعریف کرد که دوست دارم برا شماها هم بگم:

یه پسر بیست ساله ایرانی، یه پسر بچه افغانی 5 ساله رو دزدیده. به بدترین شکل بهش تجاوز کرده و بعد به قصد کشت با یه سنگ افتاده به جونش . وقتی بچه رو به بیمارستان منتقل کردن پوست بالای سرش کاملا جدا بوده و تمام دور دهنش بر اثر فشار کبود. رو بدنش به علت کشیده شدن روی سنگ حسابی زخمی شده.
پدر بچه واسه خانم پرستار تعریف کرده که:
بچم هر روز به خونه همسایه (همون پسر 20 ساله) می رفت و با کامپیوتر بازی می کرد. یه روز اومد و گفت که اون پسر اذیتش کرده. رفتم و به مادر پسر گله کردم. مادر هم سریع یه قرآن آورد و قسم خورد که بچه من اهل این حرفا نیست. ترسیدم و از اون به بعد اجازه ندادم اونجا بره. هر روز با خودم می بردمش کرایه کشی. یه روز اومدم خونه و برای چند لحظه کوتاه توی ماشین دم در تنهاش گذاشتم تا از خونه چیزی بردارم. توی همین فاصله پسر همسایه بچه و ماشین رو با هم دزدید و این بلا رو سر بچم آورد.
جالبه بدونین وقتی مرد افغانی پیش پلیس شکایت می کنه چی جواب می گیره: شما افغانی هستین و باید تا فلان تاریخ از ایران می رفتین. حالا هم توی این کشور هیچ حق و حقوقی ندارین!!!!
مر افغانی به پرستار گفته که حالا که اونا حقم رو نمی گیرن خودم اینکارو می کنم. اون پسر یه خواهر داره...

از دیروز هزار تا سوال توی ذهنم می چرخه. اون یه ایرانی نبود اما آدم هم نبود؟ الان اون پسر متجاوز کجاست؟ قربانی بعدی کیه باز هم یه افغانی؟ این ماجرا تو ذهن اون خانواده و فامیلشون و تمام آدمایی که این ماجرا رو میشنون چه تصویری از ایرانی ها می سازه؟ این ماجرا دیگه چند تا قربانی داره؟ آینده این پسر بچه چی میشه؟ ...
کاش مرده بود که الان با مرده فرقی نداره...

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

پرونده های قبل از 2008

راستی یه چند وقتیه که همه جا در مورد رد پرونده متقاضیان 2008 داره صحبت میشه. من خبر مربوطه رو توی خود سایت cic.gc.ca خوندم و فکر نمی کنم کلا باید نا امید شد چون اولا این قضیه فعلا فقط در حد پروپزال هست و ثانیا اگر هم درست باشه در مورد کسایی هست که هنوز به مرحله selectio criteria  نرسیدن. پس امیدتون رو کلا از دست ندین شاید تصویب نشه ..

یه خبر خوب

خوب چه خبری بهتر از اینکه مرجان عزیزم passport request براش اومد. و این یعنی یه ok بزرگ قطعی. امیدوارم همیشه خوش باشه.
ما  23 آوریل مدارکی رو که خواسته بودن فرستادیم. و 26 آوریل رسید دفتر ویزا در لندن. نمی دونم حالا بعدش چی می خواد بشه. امیدوارم که با این همه تغییر و تحولی که داره اتفاق میافته ،  یهو نظرشون عوض نشه. نمی شه هیچی رو پیش بینی کرد. و البته این اصلا خوب نیست. یعنی استرس بیشتر و بیشتر...
راستش انرژی نداشتم همش رو بنویسم ، همینقدر بگم که تو پروسه تمدید پاسپورت ، اینقدر اذیت شدم که به خودم قول دادم هر طور شده برم. اما اگه ویزا ندن کجا میشه رفت؟؟؟
فعلا تا بعد